آسمانه ایران کهن The Heaven of Ancient Iran

پژوهشهای ایران باستان و زبانهای کهن On the ancient Persians civilization and old Iranian languages

آسمانه ایران کهن The Heaven of Ancient Iran

پژوهشهای ایران باستان و زبانهای کهن On the ancient Persians civilization and old Iranian languages

بیستون: پیکره بلاش اشکانی- بخش دوم

پیوستار بخش پیش

هنگامیکه به سنگی بزرگ که نمای سه مرد اشکانی بر آن تراشیده شده می رسیم سه مرد را بر سه گوشه سنگ می بینیم. یکی از آنها آشکار است که پادشاهی بوده است. آرایش سر و چهره و گونه پوشش این سه تن بویژه پادشاه آشکارا نشان دهنده اشکانی و پارتی بودن آنهاست. 

این سه تن چنان بر روی سه گوشه سنگ نقش شده اند که شاه اشکانی از روبرو ایستاده و به سوی جایگاه مقدس و نیز شاهراه کهن نگریسته و دوتن دیگر در دوسوی او ایستاده اند. شاه اشکانی نواری به دور موهای سرش دیده می شود که از پشت گره خورده و ادامه این نوارها در دوسوی پشت او آویزان شده است. درست همانند سکه های شاهان اشکانی. ریش و آرایش او سراسر با آرایش شاهان بر روی سکه های پارتها همسان است.

پوشش و لباس او آشکار است که اشکانی و ایرانی است. او شلواری چون دیگر نگاره های شاهان و بزرگان اشکانی داشته و کمربندی به دور کمرش دیده می شود. اینکه نمای یک پادشاه اشکانی را در این منطقه و بر روی سنگ تراشیده اند نشانی است بر اهمیت و نامداری بیستون در روزگار خود و با توجه به اینکه از روزگار اشکانیان نگاره های بسیاری در نیمه غربی ایران دیده شده نشان از نگاه ویژه آنها به غرب این سرزمین و بویژه شاهراهی است که پایتخت آنان تیسفون را به زادگاه بومیشان در پرثو پیوند می داد.

پسان تر هنگامیکه به نگاره های روزگار ساسانیان می نگریم درمی یابیم که شلوار و لباس ساسانیان به نیکی از پوشش پارتها الگو برداری شده و این همان الگوی پوشش ایرانیان کهن و آریاییان است که برای اسب سواری مناسب بود. در نگاره های ایرانیان کهن چه مادها در تخت جمشید و چه آثار دیگر آنها شلوار پوشیده و لباس آستین دار کوتاهی که تا بالای زانو را می پوشاند به تن دارند.

شاه اشکانی در این نگاره  کاسه ای در دست دارد و با دست راستش به آتشدانی بخور می دهد که نشان از انجام مراسمی آیینی در پیوند با آیین زرتشت است. شوربختانه آثار فرسایش بر روی نگاره بسیار آشکار است. چرا که بر روی خود آتشدان چند نویسه به زبان و دبیره پارتی دیده می شود که بسیار سخت خوانده می شوند. اما با تلاش بسیاری از پژوهشگران چند نویسه از آن خوانده شده و نشان می دهد که شاه اشکانی « ولخش» (بلاش) پسر «ولخش» (شاهی دیگر از اشکانیان) بوده است.

هنر و شیوه ایرانی بر روی این سنگ سراسر نمایان است دو همراه شاه در دوسوی او و بر دو گوشه دیگر سنگ ایستاده اند و به او می نگرند. دست راست آنان به نشان احترام به سوی شاه بلند شده و دست چپ بر روی خنجری است که به کمر بسته اند. چنین شیوه ای در نمایش را در نگاره های ساسانیان نیز بسیار فراوان می بینیم که نشان از این دارد که نباید پارتها را دست کم بگیریم. تاریخ اشکانیان یکی از زرین ترین دوران نمایش فرهنگ ایرانی است که شوربختانه از آن بسیار کم می دانیم.

 

 

اینهم نمای پشت سنگ که به سوی شمال شرق است و سراسر تخت است.

آنچه که آشکار است این است که در اینجا گنجینه های بسیار گرانبهایی از تاریخ و فرهنگ این سرزمین در همین سنگها و در دل کوه و زمین نهفته است که با یافتن و بازخوانی آنها می توان ابرهای تیره تاریخ این سرزمین و بویژه روزگار اشکانیان را کنار زد و شگفتی های دیگر این سرزمین را دید.

ادامه دارد

نظرات 1 + ارسال نظر
عمو سیبیلوو پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:25 ب.ظ http://amosibilo.blogsky.com

سلام

هومته نانم ( یسنا 2/35-7/41-20/68 . همچنین پایان هر یک از آفرینگان ها )

زوت هومته نانم هوخته نانم هورشته نانم .
یدچا ان یدچا ورزیمنه نانم چا
واورزنه نانم چا مهمی ائی بی جرتار
مهمی نئه نه استار یثه نا وهونانم


ترجمه :

از اندیشه های نیک . از گفتارهای نیک . از کردارهای نیک – که در اینجا و دیگر جاها ورزیده می شود و ورزیده خواهد شد ستایش گر باشیم .
کوشا باشیم هم چنین از برای نیکی ها .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد