آسمانه ایران کهن The Heaven of Ancient Iran

پژوهشهای ایران باستان و زبانهای کهن On the ancient Persians civilization and old Iranian languages

آسمانه ایران کهن The Heaven of Ancient Iran

پژوهشهای ایران باستان و زبانهای کهن On the ancient Persians civilization and old Iranian languages

سرچشمه آریایی نوشته های بیستون

     چول هیون بای پیشنهاد نموده است که پنداشتی گفته شود که برپایه آن دوسرچشمه برای نوشته های بیستون آماده شده بود. یکی برای نسخه های سه گانه میخی بر دیواره کوه بیستون و دیگری برای پاره نوشته های پراکنده یافت شده در سرزمین های دیگر. پژوهشهای انجام شده بدست «رودیگر اشمیت» درباره سرچشمه های بیستون به گونه زیر خلاصه شده است:

با نگاه به نسخه های میخی بیستون شکی نمی ماند که نوشته های میخی پارسی باستان و ایلامی در یکسو و نسخه های بابلی و آرامی در سویی دیگر دسته بندی می شوند. نوشته های گروه دوم (بابلی و آرامی) آمار شورشیان کشته شده و دستگیرشده را آورده اند. آنها همچنین نام ماهها را به سامی (و نه پارسی) آورده و در نگارش آوانگاری های ویژه از نامهای جغرافیایی مشخص، با هم سراسر همسان بوده و در جاهایی گویش نامها به جای پارسی باستان، مادی است.

این پنداشت که بنیاد کندوکاوهای اشمیت بوده برهمسانی میان نسخه های اکدی سنگنبسته بیستون (AA DB) و نسخه آرامی الفانتین (OfA DB) بیرون آمده است، دفاع شدنی نیست. با اینکه آمار کشته و دستگیر شدگان در گروه دوم نوشته ها آورده شده است، اما با سنجش نسخه اکدی AA DB و همچنین پاره نوشته های آرامی، چندین ناهمسانی بنیادی در آنها دیده می شود که «گرین فیلد پروتن» (Greenfield Porten) آنها را به هفت دسته گروه بندی نموده است.

1-      جمع ها و اضافه های آرامی

2-      نوشته ها و جمله های گوناگون

3-      الگو و گرته بندی های دگرگون در نوشته های همسان

4-      فرم های تصادفی گوناگون

5-      جمله های چشم پوشی شده

6-      چشم پوشی از جمله ها با قافیه بندی از جمله ها

7-      انحراف های نوشتاری

درباره این ناهمسانی ها نمی توان سخن گفت مگر اینکه بگوییم آنها از دوسرچشمه گوناگون برگرفته شده اند. پس این احتمال را باید گفت که نوشته آرامی OfA DB یافت شده در الفانتین مصر و پاره نوشته BE 3627 یافت شده در بابل، رونوشت هایی از یک سرچشمه کهن تر بوده و نسخه های میخی پارسی باستان، ایلامی و اکدی بر دیواره بیستون برگرفته شده از سرچشمه دیگر. اکنون به چگونگی سرچشمه سه نسخه میخی پارسی باستان، ایلامی و اکدی بر کوه بیستون می پردازیم.

به احتمال فراوان سرچشمه سه نسخه میخی نوشته شده بر دیواره بیستون، همان نوشته ای است که داریوش بزرگ در بند 70 نسخه پارسی باستان بیستون از آن بنام «آریایی» یاد کرده است. یعنی نگارش زبان پارسی باستان به دبیره ای برگرفته از زبان آرامی. دراین باره که گفته می شود نوشته ای که داریوش آنرا آریایی نام نهاده، به دبیره ای برگرفته از آرامی نوشته شده بود، در یک جستار ویژه سخن خواهیم راند (ا. پریان). اما در این نوشتار برخی گواهی ها را که احتمال این پنداشت را پررنگ می سازد که آن دبیره برگرفته از آرامی بوده است، آورده می شود:

نخست بخشی از بند 70 نسخه پارسی باستان و همچنین نوشته همسان با آن در نسخه ایلامی را می آوریم. (نسخه پارسی باستان برپایه خوانش اشمیت آورده شده است.  ا. پریان)

OP DB, Col. IV, 88-90

θāti Dārayavauš xšāyaθiya vašnā Auramazdāha ima dipiciçam taya adam akunavam patišam ariyā utā pavastāyā utā carmā

داریوش پادشاه می گوید: به خواست اهورامزدا این (است) شیوه نگارشی که من برساختم افزون بر این، به آریایی هم بر گل نوشته و هم بر پوست قرار داده شد...

AE DB, Col. IV, 1-5

vDariyamauš vsunki nanri zaumin anUramašta.na vu dettuppi.me daie.ikki hutta hariya.ma appa šašša inni enri kutta dethalatuku kutta KUŠ.meš.ukku

داریوش پادشاه می گوید: به خواست اهورامزدا من نوشته ای دیگر من نوشته ای دیگر به آریایی ساختم که پیشتر نه بر گل نوشته بود و نه بر پوست.

در نسخه پارسی باستان، داریوش سخن از شیوه نگارشی دیگر «به آریایی و برپوست» آورده است. پس آشکار است که این شیوه نگارش، دربرگیرنده پاره نوشته های یافت شده مانند آنچه که در الفانتین و ساکارا یافت شده و همچنین دیگر نوشته های آرامی نیست. زیرا آن نوشته ها از خانواده زبانهای «سامی» هستند. پس گفته داریوش (نگارش به آریایی ... برپوست) را می توان چنین کنکاش نمود:

1-      زبان پارسی باستان برپوست و به دبیره ای برگرفته از آرامی نوشته شد.

2-      زبان پارسی باستان به همان دبیره شناخته شده میخی پارسی باستان بر پوست نوشته شد.

درباره گزینه دوم باید گفت که این دیدگاه پذیرفتنی نیست زیرا نویسه های میخی برای نگاشته شدن بر پوست ایجاد نشده بود. گذشته از این دربخش پیشین گفتیم که سخنان داریوش بزرگ را نمی توانستند نزد او و بی درنگ بر انبوهی از گل نوشته ها به ایلامی برگردان نموده نوشته باشند. پس سخنان او با جوهر و بر پوست به آریایی نوشته شده و نزد او خوانده شد. پیشتر گفتیم که این شیوه نگارش به آریایی، نوشتن به زبان پارسی باستان و دبیره برگرفته از آرامی بود. یک گواه دیگر از سنگنبشته ای نگاشته شده به چنین نوشته ای را می توان در دست راست درب آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم یافت.

زیر نسخه ایلامی DNb در نقش رستم، سنگنبشته ای بسیار ویران شده به دبیره ای برگرفته از آرامی دیده می شود. نخستین بار ارنست هرتسفلد (E. Hertzfeld) پنداشت که این نوشته رونوشتی از نسخه پارسی باستان در آرامگاه داریوش است. اما پسان تر او دریافت که این نوشته به زبان پارسی باستان و به دبیره آرامی است. او دو عبارت را در این نوشته رازگشایی کرد: hšyty wzrk و m'hy که برگردان نویسه هایی آرامی هستند از عبارتهای پارسی باستان xšāyaθiya vazarka (شاه بزرگ) و māhayā (در ماه). سپس 25 خط از آنچه را که توانست ببیند، انتشار داد.

«هنینگ» (Henning) این نوشته را نگاشته شده در روزگار آغازین سلوکیان دانست، زیرا او گفت که نام (Slwk) را در خط چهارم دیده و این دیدگاه را نیز گفت که این واژه همان «سلوکوس» است. اما دیگر پژوهشگران دیدگاه او را نپذیرفتند. «روسن تال» (Rosenthal) از بررسی خود سنگنبشته ها و سنجش آن با دیگر دبیره های باستانی پیشنهاد کرد این نوشته از زمان پس از داریوش بزرگ بر کوه تراشیده شده است.

«آلتیم» (Altheim) آشکارا نشان داد که این سنگنبشته ها در برگیرنده واژهایی به زبان پارسی باستان و به دبیره آرامی است. سرانجام «ریچارد .ن. فرای» (R. Frye) این سنگنبشته را از روزگار اردشیر دوم یا سوم هخامنشی دانست. پیش از آن او بر پایه سه معیار، الگوی نگارشی و چگونگی آوردن برنامهای شاهان (از زمان داریوش بزرگ تا سلوکوس دوم)، نامهای آورده شده در این سنگنبشته (مانند Artaxšasa ، Darayavahuš یا slok) و جایگاه این سنگنبشته در آرامگاه داریوش، پیشنهاد کرده بود که این نوشته به فرمان یک پادشاه نگارده شده و این پادشاه می توانست یک شاه هخامنشی، یک فرمانروای سلوکی یا یکی از فرمانروایان پارسی پس از هخامنشیان از خاندان «فرترکه» (Frataraka) بوده باشد.

دو گزینه پایانی پذیرفته نشد زیرا زبان پارسی باستان(OP) پس از هخامنشیان فراموش شده بود (چول هیون بای). پس فرای سرانجام این سنگنبشته را از اردشیر دوم یا سوم دانست (در اینجا پرسشهایی هست که پیشنهاد می کنم دانشجویان و ایران دوستان درباره آنها پژوهش کنند. چرا اردشیر دوم یا سوم این سنگنبشته را بر آرامگاه خودش در نقش رستم یا تخت جمشید نیاورد؟ دوم اینکه در میان آرامگاههای هخامنشیان، چرا تنها آرامگاه های کوروش (؟) و داریوش بزرگ نوشته داشته است؟ ا.پریان)

سنگنبشته نقش رستم که درباره آن سخن گفته شد، نسخه ای کمیاب بوده اما آشکارا نشان می دهد که نگارش زبان پارسی باستان به دبیره بر گرفته از آرامی در زمان هخامنشیان و در پارس پراکنده بوده است. اما اینکه چرا اکنون نوشته ای دیگر به پارسی باستان و این دبیره یافت نشده است، باید گفت نوشته های دیگر با گذشت روزگار نابود شده اند زیرا آنها آنچنانکه داریوش بزرگ نیز در بند 70 نسخه پارسی باستان بیستون می گوید، بر پوست نوشته شده بودند.

گواه سوم درباره نگارش زبان پارسی باستان به دبیره ای بر گرفته از آرامی، نگاه به شیوه نوشتارهای گل نوشته های خزانه داری تخت جمشید (PTT) است. این نوشتارها کلیدی راهنما برای کاربرد چنین نوشتاری را برای ما نمایان می سازند. کامرون در کندوکاو خود درباره اینکه گل نوشته های خزانه داری چگونه نوشته می شود، به این می رسد که برگردانهای ایلامی فرمانهای گفته شده به پارسی باستان، به راستی، برگردانی دوباره از زبان آرامی هستند. آنها نخست به ایلامی بر گل نوشته ها آورده نشده بودند، بلکه با جوهر و بر پوست به آرامی آورده شده اما فرمان آرامی دوباره به ایلامی روی گل نوشته ها آورده شده و گل نوشته ها انبار گردید. (درباره دیدگاه جرج کامرون باید با احتیاط نگریست. اگر شیوه نگارشی که آریایی نامیده شده بود، در روزگار هخامنشیان پراکنده بود، درباره گل نوشته های تخت جمشید، آیا فرمانهای گفته شده به پارسی باستان نمی بایست به همان دبیره آریایی نگاشته می شد؟ ا.پریان)

پس درباره سنگنبشته بیستون، به احتمال بسیار، سخن پارسی داریوش نخست به زبان پارسی باستان و دبیره برگرفته از آرامی (آریایی) نوشته شده سپس نسخه های دیگر سنگنبشته های میخی بیستون از آن ویرایش گردید. نوشتن به دبیره آریایی بر پوست بسیار آسان تر نگارش نویسه های اکدی یا ایلامی بر گل نوشته بوده و به احتمال بسیار هنگام، دبیره پارسی باستان هنوز نوآوری نگردیده بود.

چنین شیوه ای برای نوشتن پارسی باستان به دبیره بر گرفته از آرامی، زمانی را در بر داشت که گفتار پارسی باستان به شیوه «آوایی» (Phoneetiealiy)و به این دبیره نوشته می شد. در گامهای ادبی نگارش سنگنبشته بیستون، سخن داریوش به شیوه آوایی نخست به دبیره «آریایی» و پیش از آنکه نسخه ایلامی (سوی راست پیکره ها) تراشیده شود، نوشته شد. سپس در گام دوم این نوشته آریایی ویرایش شده و با آوردن جمله هایی مانند «داریوش پادشاه می گوید» پاراگراف بندی گردید. دبیر ویراستار ایلامی از این نوشته رونوشت برداری نموده رویدادها را مناسب با لشکر کشی ها (Campaign) بخش بندی نموده نسخه ایلامی (AE DB)را آماده ساخته و به سنگتراشان داد. (به احتمال بسیار نسخه آریایی در پارس آماده گشته اما ویرایش ایلامی در پای همان کوه بیستون انجام شد ا.پریان). سپس دبیران اکدی نسخه اکدی (AA DB) را آماده ساخته به سنگتراشان دادند.

اگر نسخه های ایلامی و اکدی را با هم بسنجیم. آنها در پاراگراف بندی یکسان هستند اما برخی از نوشته های درون پاراگرافها در این دو نسخه متفاوت است. نسخه اکدی استادانه تر از نسخه ایلامی نگاشته شده زیرا آگاهی هایی را درباره آمار شورشیان کشته و دستگیر شده در بر گرفته است. همچنین دبیران اکدی آگاهی های بیشتر را متناسب با سنگنبشته های آشوری به نسخه اکدی افزودند. یکی دیگر از نوآوری این دبیران اکدی، بکارگیری شیوه آوانگاری برخی از نامها به جای آوانگاری زبان پارسی باستان بود.

پس تا اینجا پیشنهاد می گردد که سرچشمه نسخه های سه گانه پارسی باستان، ایلامی و اکدی بر دیواره بیستون، نسخه ای است که به زبان پارسی باستان و به دبیره آریایی آماده شد (داریوش خود در بند 70 تاکید دارد که«این شیوه از نگارش است که من بر ساختم» که منظورش دبیره میخی پارسی باستان است، سپس می گوید «افزودن بر این به آریایی هم بر گل نوشته و هم بر پوست» که می خواهد بگوید در کنار دبیره میخی پارسی باستان دبیره ای دیگر نیز بود که بر پوست نوشته شد. ا.پریان).

ادامه داره

نظرات 3 + ارسال نظر
وحید دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 07:00 ب.ظ http://parsmihan.blogfa.com

سلام به تو دوست عزیز
با تشکر از مطالب جالبت خوشحال میشم اگر وبلاگ مرا به پیوند هایت اضافه کنی.

کورش محسنی چهارشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:06 ب.ظ http://ariapars.persianblog.ir

درود و خسته نباشید.

محمدی یکشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:49 ق.ظ

دردد فراوان. تحقیق جامع و جالبی انجام داده اید، به شما تبریک می گویم.چند نکته در این مقاله برای من مبهم بود. تا جایی که من می دانم زبان اکدی و آرامی هر دو منسوب به قبایل سامی نِِِژاد می شوند. زبان آریایی که حضرت عالی بدان اشاره نموده اید،با توجه به سنگنبشته ها آیا همان زبان پارسی باستان است؟ آیا آریایی تنها شکل نوشتاری زبان پارسی است؟ علت رواج زبان اکدی و آرامی در ایران باستان چه بوده است؟آیا دلیل جهان شمولی و جامعیت این زبان هاست و یا اینکه روابط و مراوده بسیار ایرانیان با همسایگانش؟همن طور که می دانید سنگنبشه ی بیستون، عظیمترین و کاملترین سنگنبشته از ایران باستان است. چرا بیستون؟ چرا شهری در حوزه منطق ی غربی ایران، شهری حدودا نزدیک به بین النهرین؟ (راستی عبری از آرامی گرفته شده است؟).... ببخشید که فقط یک سری سوال طرح کردم، ولی فکر می کنم،این سوال است که ما را به هدف نزدیک می کند.پایدار و پیروز باشید چون همیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد